اواسط ماه فوریه ۲۰۲۲ مشخص شد فصل چهارم سریال چیزهای عجیب (Stranger Things) به زودی به بازار خواهد آمد. شرکت فیلمسازی نتفلیکس میگوید بخش اول این فصل در ۲۷ مه ۲۰۲۲ و بخش دوم آن اول ژوئیه همین سال منتشر میشود. از شواهد امر چنین برمیآید که چهارمین فصل چیزهای عجیب را با دقت بالایی ساخته باشند.
به گزارش والاستریت ژورنال، نتفلیکس برای هر قسمت فصل جدید ۳۰ میلیون دلار هزینه کرده است. برادران دافر، سازندگان سریال چیزهای عجیب، برای فصل چهارم این سریال فیلمنامهای ۸۰۰ صفحهای نوشتهاند و برای ساختش دو سال وقت گذاشتهاند. حالا که پروژه به پایان رسیده خودشان از نتیجه کار رضایت دارند؛ به نظرشان فصل چهارم «چالشبرانگیزترین و در عینحال با ارزشترین فصل این سریال است.»
اگر ارزیابی برادران دافر از نتیجه کارشان بازارگرمی نباشد، بسیار احتمال دارد تا فصل چهارم «چیزهای عجیب» خاطره خوشی از خودش بهجا بگذارد. فصلهای قبلی سریال مقبول عام و خاص افتاد. هفده روز پس از انتشار نخستین فصل سریال در سال ۲۰۱۶، هشت میلیون و ۲۰۰ هزار نفر آن را تماشا کردند. تا دوم نوامبر ۲۰۱۷، یعنی پنج روز پس از انتشار فصل دوم، هر یک از قسمتهای فصل جدید چهار میلیون بازدیده کننده داشت. چهار هفته پس از چهارم جولای ۲۰۱۹، که فصل سوم سریال برای اولین بار در اختیار عموم قرار گرفت، ۶۴ میلیون نفر آن را دیدند.
سریال چیزهای عجیب را با دستور زبان فرهنگ عامیانه آمریکای دهه ۱۹۸۰ ساختهاند. شخصیتها، لحن دیالوگها، طراحی صحنه و لباس، موسیقی و حتی میزانسنها و قاببندیهای دوربین از قواعد صنعت فرهنگسازی همان دهه پیروی میکند. روح بسیاری از سلاطین فرهنگ عامیانه دهه ۱۹۸۰ بر فراز سریال پرسه میزند.
تکنولوژیهای جدید آن دوران – مثل نوارهای کاست، فیلمهای وی.اچ.اس، بازیهای ویدیویی، واکیتاکی و کامپیوترهای تحت داس – بخشهایی جداییناپذیر از طراحی صحنه سریالاند.
لحظه به لحظه سریال مملو از ارجاعهای سینمایی به موفقترین و بهنامترین فیلمهای ژانر علمی–تخیلی دهه ۱۹۸۰ هالیوود است. پس از انتشار فصل دوم سریال در پایان اکتبر ۲۰۱۷، مجله تایم نام برخی از آن فیلمها را منتشر کرد. با اینحال خود سازندگان سریال نیز پیشتر به این موضوع اشاره کرده بودند. در حال حاضر، و همزمان با انتشار تیزر نهایی فصل چهارم سریال چیزهای عجیب، برخی نویسندههای سینمایی نام بعضی فیلمهایی که برادران دافر در فصل جدید سریال به آنها ارجاع دادهاند را یادآوری کردهاند.
به این ترتیب، از وقتی نخستین فصل سریال در سال ۲۰۱۶ منتشر شد، کسانی نوشتند این سریال روح رمانهای استیفن کینگ و فیلمهای استیون اسپیلبرگ را دارد. لُب کلام این است: برادران دافر ماکتی کم نقص ساختهاند از جزییات فرهنگ عامیانه آمریکای دهه ۱۹۸۰.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
نوستالژی
«چیزهای عجیب»، به یک معنا، اقیانوسی از جزییات است. جزییاتی که هر کدامشان توان تحریک حس نوستالژیک چند نسل از آمریکاییها را دارد. از این منظر نوستالژی اساس محبوبیت این سریال را میسازد؛ غالب ناظرهای موافق و مخالف سریال بر سر این امر متفقالقولاند.
طرفدارهای سریال میگویند اقدام برادران دافر در بازسازی دقیق فرهنگ عامیانه دهه ۱۹۸۰ کمنظیر است. مخالفهای سریال اما معتقدند آنچه آنها انجام دادهاند، چیزی جز «پورنوگرافی نوستالژیا»، که بار هیچ محتوایی را به دوش نمیکشد، نیست. طرفدارهای سریال باور دارند تحریک حس نوستالژیک آدمها در زمره امور منفی قرار نمیگیرد. مخالفان اما استدلال میکنند نوستالژی بیش از آنکه موید مرور انتقادی بر گذشته باشد، محرک دلتنگیهای نامعقول انسان است برای روزهای، به اصطلاح، خوش از دست رفته و نادیده گرفتن جنبههای غلط زندگیهای گذشته. گروه اخیر، «چیزهای عجیب» را بخشی از راهبرد نوستالژیسازی هالیوود میدانند که این روزها، به منظور سودآوری بیشتر کالاهای فرهنگیشان، دارند خیال روزهای خوش گذشته را به مردم میفروشند.
منتقدهای آثار نوستالژیک، از جمله «چیزهای عجیب»، میگویند زمانی که زندگی اکثریت جامعه با احساس ترس و بیعدالتی همراه باشد، افراد به گذشته پناه میبرند و در این پناهگاه جدید احساس امنیت میکنند. آنها از همین منظر، و با اشاره به بحرانهایی که آمریکاییها در حال حاضر با آنها دست و پنجه نرم میکنند، برادران دافر را متهم میکنند که از این وضعیت استفاده کرده و کالایی که ساختهاند را به افکار عمومی میفروشند.
با این همه سریال چیزهای عجیب را نمیتوان یکسره در دسته تولیدات صرفا نوستالژیک جای داد. کدهای متعددی در این سریال وجود دارد که راه قرائتی سیاسی از آن را هموار میکند. پس زمینه تاریخی داستان سریال یکی از آن کدها است که به وحشت ناشی از تماشای سریال رنگ و بویی سیاسی میدهد.
بدعت در قواعد ژانر علمی – تخیلی
وقایع سریال چیزهای عجیب درشهری خیالی بهنام هاوکینس در ایالت ایندیانا رخ میدهد. شب ششم نوامبر ۱۹۸۳ شبحی شوم پسربچهای دوازده ساله، به اسم ویلی را میرباید و داستان آغاز میشود. در نتیجه جستجوهای خانواده و دوستهای ویلی، مشخص میشود که شبحِ شوم او را به «جهان موازی» برده است. داستین، یکی از شخصیتهای اصلی سریال، مختصات این جهان را اینطور تعریف میکند:«مکانی که بازتاب یا پژواکی تیره و تار از جهان ما است؛ این جهان مکانِ زوال و مرگ و مرحلهای از حیاتْ بدون حضور زمان است.» برپایه آنچه داستین میگوید «جهان موازی» عینا شبیه جهان امروز ما است اما «خالی از سکنه، سرد، تاریک و در تسخیر هیولاها.»
خط اصلی باقی فصلهای سریال نیز همین است. در هر یک از فصلها هیولایی جدید از جهان موازی بیرون میآید تا همه موجودات زنده زمین را به استثمار فرمانروای این جهان مرموز در بیاورد؛ شخصیتهای اصلی داستان نام این فرمانروای مرموز جهان موازی را، که موجودات دیگر را به زامبیهای تحت فرمانش تبدیل میکند، «هیولای سایهای» گذاشتهاند.
با رونمایی از جهان موازی میتوان پای پرسشهایی را به میان کشید که پاسخشان میتواند پیام سیاسی سریال را واضحتر کند: ما بهازای این جهان وحشتزا کجا است؟ هیولاهای جهان موازی قربانیهایشان را بر چه مبنایی انتخاب میکنند؟ و در نهایت پیام سیاسی سریال چیست؟
مکثی کوتاه بر ژانر سریال چیزهای عجیب شاید بتواند زمینه پیدا کردن پاسخ سوالهای ذکر شده را فراهم کند.
«چیزهای عجیب» در قالب ژانر علمی – تخیلی میگنجد. با اینحال روایت این سریال با فرمولِ روایی غالب آثار این ژانر تفاوتی جزیی اما اساسی دارد. داستانهای علمی – تخیلی در اکثر مواقع آینده را روایت میکنند. این دست آثار، بر پایه فرضیات علمی، نتیجه تداوم و تکامل وضع موجود را در آینده تخیل کرده، و خاصه در آثار علمی – تخیلی اجتماعی، درباره نتایج فاجعهبار ادامه یافتن وضع موجود به مخاطبشان هشدار میدهند.
بر همین مبنا اکثر این آثار به لحاظ سیاسی بیشناسنامهاند. به عنوان مثال در دهههای میانی قرن بیستم، غالب منتقدهای ادبی رمان ۱۹۸۴ را توصیفی از عملکرد نظامهای توتالیتر بلوک سوسیالیستی میدانستند. اما با مرگ نظامها و سپس آغاز قرن بیست و یکم، برخی اهل نظر به منظور توصیف عملکرد ابر شرکتها، مثل فیسبوک و آمازون، به کرات به اثر سترگ جورج اورول ارجاع دادهاند.
به همین دلیل هراس موجود در آثار علمی – تخیلی اگر چه سرچشمههایی سیاسی دارند ولی در انتها رنگ و بوی دلهرههای فلسفی و اضطرابهای وجودی به خود میگیرند. با این وجود داستان سریال چیزهای عجیب در گذشته اتفاق میافتد و بر همین پایه مخاطب با یک پسزمینه سیاسی و تاریخی مشخص مواجه است.
بازنمایی ریگانیسم
برخی منتقدها، با تاکید بر همین پسزمینه تاریخی مشخص، وقایعی که در شهر هاوکینس رخ میدهد را تمثیلی از آمریکای دوران ریگان در نظر گرفتهاند. تاریخ فعالیت سیاسی رونالد ریگان، چهلمین رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا، با اجرای سیاستهای ضد کارگری در آمریکا گره خورده است. او در مقام رئیس اتحادیه بازیگران هالیوود، در اکتبر ۱۹۴۷ با «کمیته رسیدگی به فعالیتهای ضد آمریکایی» همکاری کرد که به بیکار شدن گروهی از نویسندههای هالیوود، یا به عبارت دیگر کارگرهای فکری صنعت فیلمسازی آمریکا منجر شد.
ریگان در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، به عنوان فرماندار ایالت کالیفرنیا، جنگی تمام عیار علیه تشکلیابی کارگرهای مهاجر صنعت کشاورزی این ایالت به راه انداخت. زمانی که به کاخ سفید رسید اعتصاب کارگرها و کارمندهای صنعت حمل و نقل هوایی آمریکا را با مشت آهنین در هم کوبید: بیش از ۱۳ هزار نفر را اخراج کرد و رهبرهای اعتصاب اوت ۱۹۸۱ را به زندان انداخت.
قربانیهای نخستین یورش هیولاهای سریال چیزهای عجیب به هاوکینس نیز همگی بخشی از پیکره طبقه کارگر این شهراند. نخستین سکانس فصل اول سریال مربوط میشود به تعقیب و گریز هیولا با نگهبان آزمایشگاه دولتی هاوکینس. بعد از آن نوبت به ویلی میرسد که از خانوادهای کارگری میآید. بارب سومین قربانی هیولای «جهان موازی» است که در فصل دوم سریال مشخص میشود او هم از خانوادهای کارگری میآید.
با این همه در سه فصل گذشته، هدف اصلی هیولاهای سریال چیزهای عجیب اِلِون (Eleven) بوده است. او نمادی از یک کارگر ماهر تحت ستم است. اولون قدرتهای ماورایی دارد و درست به علت همین مهارتهایش سالها در آزمایشگاه دولتی هاوکینس استثمارش کردهاند. بنابراین بیراه نیست اگر یورش هیولاهای سریال چیزهای عجیب به شهر هاوکینس با سیاستهای دولت رونالد ریگان علیه کارگرهای آمریکایی در دهه ۱۹۸۰ مقایسه شود.
با وجود این واقعیتهای تلخ، لایههایی از جامعه آمریکا همچنان رونالد ریگان را دوست دارند. چنان علاقهای به برخی اقدامهای مثبت ریگان در دوران ریاست جمهوریاش بر میگردد. واقعیت این است که دولت ریگان سیاستی در پیش گرفت، که در کنار شماری از عوامل دیگر، به فروپاشی نظامهای توتالیتر بلوک سوسیالیستی منجر شد. جدای از این موضوع، سیاست اقتصادی دولت او راه مهاجرت به آمریکا را هموارتر کرد. در کنسولگریهای ایالات متحده آمریکا در دیگر کشورها، این عبارت از سخنرانی نوزدهم نوامبر ۱۹۹۰ ریگان را به دیوار زدهاند:«میتوانید در فرانسه زندگی کنید، ولی نمیتوانید فرانسوی باشید. میتوانید به آلمان یا ایتالیا بروید، اما نمیتوانید آلمانی یا ایتالیایی شوید. همین ماجرا را به ترکیه، یونان، ژاپن و باقی کشورهای دیگر تعمیم بدهید. با اینحال شما میتوانید، از هر نقطهای از این جهان، به ایالات متحده بیایید و شهروند آمریکا شوید.»